زبانحال حضرت زینب در شهادت حضرت علی
در دلـم آتـشی از داغِ تو بـر پا شده است بیشتر از سرِ شب زخمِ سَرَت وا شده است لخـتـه خـون بسته ببین چادرِ مادر امشب قامتت سرخ شده، قـامتِ من تا شده است قـاتل از شیـرِ تو نوشیـده بـه مـن میخندد یعنی ای كـوفه نشین نوبتِ بابا شده است باز یـك گـوشه حـسن گرم زبان می گیرد باز این خانه پُر از روضۀ زهرا شده است دیـدم آن روز در آن كوچۀ باریك چه شد دیدم آن روز كه یك مُشت مُهَـیّا شده است وای از آن چهره که دیوار غمش را حِس کرد آه از آن گونه که زخمی به رویَش جا شده است |